سلام به دنیا از از esemds

در این پست می خواهم به صورت خلاصه و از دید عمومی به موضوع مهمی بپردازم. هوش مصصنوعی

طبق مطالب و شواهد علمی اولین استارت هوش مصنوعی در مقاله‌ای توسط آلن تورینگ (ریاضی دان و رمز شگن عصر جنگ اروپا) زده شد. تورینگ به صورت خلاصه وار میگه که چی میشه اگر ماشین‌ها توانایی انسانی داشته باشند؟ 

هوش مصنوعی در تعریفی ساده یعنی ماشینی که مثل انسان توانایی فکر کردن و تصمیم گیری دارد. توانایی فکر کردن: با توجه به شرایط مختلف ایده های متفاوتی داشته باشه. توانایی تصمیم گیری: در شرایط مختلف بتونه تصمیم بگیره چه کاری کنه و یا نکنه.

بذارین توانایی فکر کردن را با مثالی انسانی شرح بدهم، در تعریف پایه یک بچه انسان (منظور از بچه کسی است که تعاریف پایه* را بلد است.) را در نظر بگیرید. از این بچه می پرسیم امروز هوا چطوره؟ به دهنش مراجعه می کنه، با توجه به داده های قبلی یه جوابی میده. مثلا میگه هوا گرمه یا سرده یا ملایم و موارد هم تراز. این بچه بدون توانایی حرف زدن (رساندن مقصود)، بدون داشتن داده های قبلی (برای مراجعه کردن) و بدون قدرت تصمیم گیری (جهت انتخاب مورد از بین گزینه ها) نمی توانست پاسخ دهد. 

فکر کردن یعنی با توجه به داده های از پیش تعریف شده ازتباطی بین سوال و جواب ایجاد کنیم و در علم کامپیوتر همون مرحله پردازش هست. خب قضیه داده های قبلی بسیار حایز اهمیت است. بدون داده های قبلی فکر کردن ممکن نیست. در جوامع انسانی داده های قبلی از خانواده و محیط زندگی و دوستان (معاشرت) حاصل میشه. مثلا تعریف بابا را در نظر بگیرید: والدین بچه ها به اونا یاد می دهند که یک انسان را به عنوان بابا بشناسد، کسی که در به دنیا اومدنش و بزرگ شدنش نقش حیاتی داره. اگه این بچه در شرایط خلا بزرگ بشه این مفهوم براش تهی خواهد بود. (این بحث خارج از هدف این مقاله هست و صرفا جهت تشابه و قیاس اورده شد.) وقتی از بچه ای می پرسیم بابات کجاست؟ مثلا میگه رفته سر کار. این بچه هم میذونه بابا چیه و هم میدونه رفتن و کار کردن چیه. کمی فکر میکنه و با توجه به چیزی گه دیده یا شنیده یا حس گرده جواب داده. 

فکر کردن مفهومی بسیار گسنرده و چند لایه هست. در اصل تفاوت اصلی انسان و بقیه موجودات به این قدرت فکر کردن بر میگرده.

تعاریف پایه: مفاهیمی که در زندگی روز مره استفاده میشه، شامل تعاریفی همچون خانواده، رنگ ها، سردی گرمی یا مطالبی در این سطح.